به عقیدهی راقم این سطور و نیز مطابق با بیانات مسئولین ارشد نظام لازم است تا مقولهی تحریمها را نوعی اعلام جنگ رسمی از سوی دشمنان نقاب افکنده و قدیمی ملک و مملکت تلقی کنیم و در این موضوع تعارف به خرج ندهیم. در این صورت نه فقط لازم است تا در میان جامعهی علمی و کارشناسی کشور اتاق جنگی به وسعت تمام متفکرین این مرز و بوم برای تدبیر این مسئله تشکیل شود بلکه هر گونه تعلل در این رابطه را باید سهل انگاری دانست و مورد مواخذهی جدّی قرار داد.
در ارتباط با بحث تحریمها نباید مقاومت را به معنای صرفا صبر و بردباری و تحمل مصائب ناشی از تحریم و کمبود تعریف کرد بلکه باید با استفاده از فرصت فراهم شده حرکت گستردهای را برای ایجاد تغییرات بنیادی در الگوی مصرف و نیز شیوههای جدید تولید تدارک دید
بر اساس مشاهدههای اولیه، بسیاری از رسانهها یا غافلانه سعی در برجستهسازی موضوعات دست چندم به جای موضوع تحریمها دارند و یا اینکه با نگاهی سطحی و گاه مغرورانه، به ناچیزانگاری تحریمها و حتی انکار آثار و تبعات آن میپردازند؛ اما سؤال این است که راهبردهای اساسی برای مواجهه با محدودیتهای گستردهی غرب چیست؟
با وجود اینکه در طول سالهای بعد از انقلاب اسلامی در ایران، همواره بحث تحریمهای یکجانبهی اقتصادی و سیاسی ضد ما مطرح بوده و در واقع غالب اوقات با انواع مختلفی از این تحریمها مواجه بودهایم لیکن به دلایل بسیاری در ماههای اخیر این امر بیش از گذشته در کانون توجهات قرار داشته و نقل محافل و رسانههای داخلی و خارجی بوده است.
البته شاید بتوان گستردگی ابعاد این تحریمها، توجه خاص رسانهها به آن، همزمانی با تنشهای سیاسی در سطح منطقه و جهان و دهها مورد دیگر از این دست را دلیل این تفاوت در شدت انعکاس دانست؛ اما فارغ از شدت و ضعف هر یک از این دلایل، آنچه اکنون نیازمند توجه همه جانبه میباشد، نحوهی مقابله و مواجهه با این تحریمها و در واقع مدیریت آثار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنها و در یک کلام مدیریت خردمندانهی این تحریمهاست.
لازم به ذکر است که در این نوشتار به هیچ روی قصد تحلیل تاریخی و بررسی دلایل اعمال این تحریمها را بر کشورمان نداریم. در عوض تلاش خواهیم نمود تا با نگاهی واقعبینانه موقعیت خودمان را در این مصاف مورد ارزیابی قرار دهیم تا از این رهگذر جامعهی علمی و بدنهی کارشناسی کشور بتواند نخست راهکارهای عملی برای مقابله و حذف و یا حداقل کاهش آثار این تحریمها را مورد بررسی قرار دهد و دوم به تدریج مرحلهی مقاومت را پشت سر گذاشته و به نوعی وارد فاز تهاجم بشویم.
متأسفانه آنچه این روزها حداقل در سطح رسانههای داخلی دیده میشود به کلی با این رویکرد فاصله دارد. به عقیدهی راقم این سطور و نیز مطابق با بیانات مسئولین ارشد نظام لازم است تا مقولهی تحریمها را نوعی اعلام جنگ رسمی از سوی دشمنان نقاب افکنده و قدیمی ملک و مملکت تلقی کنیم و در این موضوع تعارف به خرج ندهیم. در این صورت نه فقط لازم است تا در میان جامعهی علمی و کارشناسی کشور اتاق جنگی به وسعت تمام متفکرین این مرز و بوم برای تدبیر این مسئله تشکیل شود بلکه هر گونه تعلل در این رابطه را باید سهل انگاری دانست و مورد مواخذهی جدّی قرار داد.
با این مقدمه، این نوشتار ضمن تأکید بر ضرورت جدّی تلقی نمودن مقولهی تدبیر تحریمها، تلاش میکند تا با مروری انتقادی بر عملکرد رسانهای بدنهی کارشناسی کشور، به ارائهی هشدارهای لازم برای مدیریت صحیح موضوع تحریمها بپردازد و نکات راهبردی در این زمینه را یک به یک مورد اشاره قرار دهد. در ادامه به اهم این موارد اشاره خواهد شد.
در ارتباط با بحث تحریمها نباید مقاومت را به معنای صبر و بردباری و تحمل مصائب ناشی از تحریم و کمبود تعریف کرد بلکه باید با استفاده از فرصت فراهم شده حرکت گستردهای را برای ایجاد تغییرات بنیادی در الگوی مصرف و نیز شیوههای جدید تولید تدارک دید.
واقعبینی و پذیرفتن ضعفها وقوت ها
یکی از آفتهایی که این روزها متأسفانه از سوی اصحاب جراید به آن دامن زده میشود، انکار آثار تحریمها و حتی در مواردی تأکید بر بیتأثیری آنهاست؛ البته همانطور که بارها مسئولین ارشد نظام تأکید کردهاند نباید مرعوب دشمن شد، اما برخی به ظاهر گمان کردهاند که این راهبرد به معنای تمسخر و ضعیف پنداشتن و در نتیجه غفلت از دشمن است و از این رو شاهد هستیم که بحث تحریمها را بیشتر از آنکه موضوعی نیازمند کار کارشناسی تلقی کنند عمدتاً تفننی و در قالب طنز پی میگیرند و مقابله با آن را هم کاری در حد طراحی چند شعار برای یک راهپیمایی مردمی به شمار میآورند، در حالی که از این نکته نباید غافل بود که به هر حال ما با دشمنانی روبهرو هستیم که از هیچ گونه مکر و نیزنگی برای به زانو درآوردن ما کوتاهی نمیکنند و در این راه از تمامی بضاعت علمی و کارشناسی خویش استفاده خواهند کرد.
اصلاً شاید بتوان یکی از مؤلفههای نشان دهندهی میزان اقتدار ما را قدرت دشمنان ما و انرژی و توانی دانست که صرف مقابله با ما میکنند. آفت بزرگتر این رویکرد ناصواب این است که مردم را که بزرگترین پشتوانهی کشور برای مقابله با تحریمها به شمار میروند به تدریج نسبت به جدّی بودن این موضوع دچار تردید میسازد و در بلند مدت حساسیت آنها را نسبت به این مسئله کاهش میدهد. از این بدتر زمانی است که مردم از اساس و ریشه، ضرورت مقاومتی شدن اقتصاد و تبعات آن همچون تغییر الگوی مصرف را مورد تردید قرار دهند.
درست مانند زمانی که آن قدر در شکمبارگی، بیتدبیری و بیکفایتی نیروهای بعثی در فیلمهای جنگی اغراق شد که حقیقتاً برای برخی این سؤال پیش آمد که با وجود چنین دشمنان زبونی آیا به واقع ما ۸ سال باید وقت صرف میکردیم و آیا لازم بود که این همه سرمایهی مادی و معنوی و بهترین فرزندانمان را در این راه از دست بدهیم؟! بنابراین ضمن آنکه نباید مرعوب دشمن شد و نباید ترس را در افکار عمومی دامن زد به هیچ عنوان نیز نباید جنگاوری و توان دشمن و در نتیجه سختی مصاف و پیچیدگی کارزار با او را از یاد برد و لوازم این جهاد دشوار را انکار نمود.
سازگاری برای تحکیم مقاومت
از جمله مواردی که این روزها به هنگام بحث تحریمها مطرح میشود، موضوع مقاومت در برابر آن است. در بحث لغوی البته موضوع مقاومت مورد تأیید است اما به لحاظ علمی باید دربارهی آن نکاتی گوشزد شود. بنا بر اصول اولیهی مباحث سیستمهای پویا، یک سیستم زنده و پویا ممکن است در کوتاه مدت نسبت به سیاستی که ضد اهداف آن اعمال میشود، مقاومت کند اما در بلند مدت مقاومت را باعث استهلاک و اتلاف عناصر سیستم و دوری آن از اهداف حیاتی خود تلقی مینماید و از این رو هوشمندانه راهکارهایی را خواهد یافت تا با شرایط تحمیل شده سازگار شود.
همانگونه که گفته شد در اینجا به هیچ عنوان نفی مقاومت مطرح نیست و همچنین منظور از سازگاری سیستم نیز پذیرش سلطه نمیباشد بلکه اتفاقاً برعکس، این نوع سازگاری که در بحث سیستمهای زنده مطرح میشود به معنای ناامید کردن دشمن از اعمال فشار بر روی ما است؛ یعنی با استفاده از فرصتهای موجود و ظرفیتهای در دسترس چنان برنامهریزی نمود که سیستم دوباره حالت شادابی و طراوت خود را به دست آورد بدون آنکه احساس فشار و تحریم نماید و به هیچ وجه نیازی به تحمل رنج ناشی از مقاوت مستقیم داشته باشد.
در ارتباط با بحث تحریمها نباید مقاومت را به معنای صبر، بردباری و تحمل مصائب ناشی از تحریم و کمبود تعریف کرد بلکه باید با استفاده از فرصت فراهم شده حرکت گستردهای را برای ایجاد تغییرات بنیادی در الگوی مصرف و نیز شیوههای جدید تولید تدارک دید. در واقع اکنون فرصت مناسبی برای بومی سازی در بسیاری از مقولههایی است که در طول سالیان گذشته رفاه نسبی اجازهی انجام آن را نمیداد. به عنوان مثال تحریم فروش نفت اگر چه منجر به کاهش درآمدهای نفتی میشود اما در عین حال فرصت مناسبی برای ایجاد یک نظام تأمین مالی برای دولت مبتنی بر مالیات به جای اتکا بر درآمدهای نفتی میباشد.
اتکا بر نیروی مردم
یکی از مواردی که در برخی تحلیلها و راهکارهای مطرح شده برای مقابله با تحریمها مشاهده میشود، بیاعتنایی به پتانسیل و ظرفیت بزرگ مردم است. به طوری که در بسیاری از این گزارشها محور اصلی این کارزار، دولت و ارگانهای سیاسی و نظامی دانسته شده است. متأسفانه تاریخ قرن اخیر جهان سرشار از تجارب تلخ شکست چنین دیدگاههایی است. اگر در سالهای اخیر بحث خصوصی سازی در کشور مطرح و مرتباً از سوی مسئولین عالی رتبهی نظام تکرار میشود لازم است تا مدیران اجرایی بر همهی ابعاد آن واقف باشند و روح آن را بشناسند.
روح خصوصی سازی در حقیقت مردمی سازی و به یک معنا بار حرکت عظیم اقتصادی را بر دوش مردم نهادن است. در تدبیر موضوع خطیر تحریمها نیز دولت نه فقط نیازمند همدلی مردم بلکه نیازمند مشارکت مردم میباشد. هنوز ۲ دهه از زمانی که امام راحل با اتخاذ این راهبرد و با اتکا به قدرت مردم توانست ابرقدرتهای نظامی شرق و غرب را به تحسین وادارد نمیگذرد. تجربهی جنگ تحمیلی الگوی مناسبی از چگونگی اتکا به مردم و ایجاد حس مسئولیت در آنان در اختیار ما قرار میدهد. بیشک در چنین فضایی به مانند آن دوران مردم آمادگی بیشتری برای تغییر در الگوی مصرف و تمایل به مصرف تولیدات داخل و از آن بالاتر حضور خلاقانه و فداکارانه در عرصهی مهمی چون مدیریت تحریمها خواهند داشت. (*)
* امین عسکری؛ کارشناس ارشد اقتصاد و مدرس دانشگاه